وقتی به من پیشنهاد میشه برای یک محصول در شبکههای اجتماعی تولید محتوا کنم، من نه تنها ویژگیهای اون محصول خاص رو برای معرفی به مشتری در نظر میگیرم بلکه سعی میکنم پرستیژ و کلاس محصول یا شرکتی که اون محصول رو ارائه میده به مخاطب نشون بدم.
این موضوع چطوری اتفاق میافته؟
مثلاً نمونه بالا رو درنظر بگیرید. این تبلیغِ یه ترولیِ نظافتی (چرخ مخصوص نظافت) هست که برای تولید اون از مُدل، گریمور، استایلیست، عکاس و نورپرداز حرفهای استفاده شده، بعد خروجی کار از لحاظ گرافیکی هم به پختگی رسیده و در نهایت به یه پست تبلیغاتی تبدیل شده.
وقتی برای همچین محصولی محتوای تبلیغاتی نسبتاً گرون تولید میشه، این گرون بودن به چشم مخاطب میاد و اعتماد اون رو جلب میکنه. یعنی اگه قیمت این محصول برای مثال پنج برابر یه محصول مشابه باشه، میشه با اشاره غیرمستقیم مخاطب رو مجاب کرد که این اختلاف قیمت به دلیل کیفیت متریال این محصول یا خدمات پس از فروش خیلی قوی یا اعتبار و سابقه شرکت تولید کننده و یا همه اینهاست.
به عبارت دیگه تبلیغِ قوی و حرفهای، به شکلی این موضوع رو به مخاطب القا میکنه که با یک محصول و یا برندِ با پرستیژ طرفه. اینجوری اطلاعاتی که شاید نیاز باشه نمایندههای اون برند با صدها کلمه درباره کیفیت محصول خودشون و اعتبار شرکت توضیح بدن، فقط با یه محتوای گرافیکی به مخاطب منتقل میشه و اعتماد اون رو در قدم اول جلب میکنه.
تصویر سازی کاراکتر برای یک برند کار جذابیه. مخصوصا تو فضای شرکتهای کاملا صنعتی، تصویر سازی میتونه چهره خشک اون فضا رو کمی تلطیف کنه.چند سال پیش من این کار رو برای برند Oertzen انجام دادم که یه شرکت شناخته شده در زمینه واترجتهای فشار قوی هست.
محتوای تصویری با کیفیت؛ نیاز محصولات صنعتی برای شناخته شدن آماده کردن محتوای تصویری از طریق عکاسی صنعتی و تبلیغاتی از دستگاههای صنعتی، ظرافتها و دشواریهای خاص خود را دارد.در این پروژه، تیم استودیو سپهر با در نظر گرفتن موارد زیر، به خلق تصاویری جذاب و چشمنواز از دستگاههای کلومبوس آلمان که در حوزه نظافت …